کد مطلب:315272 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:186

نجات از ورشکستگی
یكی از خادمان حرم حضرت عباس علیه السلام كرامتی را این گونه نقل می نماید:

مردی از همسایگان خانه اش، بعد از آن كه وضعش خوب بود، روزگار بسیار سخت از نظر مالی سپری می كرد. پس از چند روزی ناپدید می شود. جویای حال او شدند.

گفتند: خانه نشین شده است.

آن مرد می گوید: من به دیدن او رفتم و جویای حال او شدم. از او خواستم همراه من به حرم حضرت عباس علیه السلام بیاید و به آن بزرگوار متوسل شود و به هنگام زیارت از آن حضرت طلب روزی كند.

به اتفاق هم به زیارت حضرتش رفتیم و پس از ادای مراسم زیارت، مردی



[ صفحه 529]



بلند قامت آمد و سلام كرد و كنار همان مرد نشست و گفت: شما فلان، فرزند فلان نیستی؟

گفت: چرا.

گفت: آیا مرا می شناسی؟

گفت: نه.

گفت: من فلانی فرزند یكی از دوستان پدرت - در سال های 1950 میلادی - هستم. شما طلبی قدیمی از پدرم دارید، من در عالم رؤیا پدرم را مشاهده نمودم كه از من خواست طلبی كه بر ذمه پدرم دارید، و آنچه پدرم از پدر شما قرض كرده بود، بپردازم.

سپس مبلغی پول به او داد و از حرم و صحن خارج شد.

پس قلب همسایه ام مسرور شد، فردای آن روز همسایه ام برای خرید كالا به بغداد رفت و كارش روز به روز رونق و پیشرفت نمود و وضع عقب افتادگی او رو به پیشرفت شد. [1] .


[1] همان مصدر ص 33.